
خبرگزاری میزان _ روزنامه ایران نوشت: ماهها از شیوع بیماری کرونا میگذرد. کمتر کسی تصور میکرد ویروسی به نام کووید ۱۹ بتواند در عصر تکنولوژی وضعیت اجتماعی و اقتصادی همه کشورهای جهان را اینچنین تحت تأثیر قرار دهد. یک سال و نیم است که سبک زندگی ما تغییر کرده و روابط اجتماعی و مراودات خانوادگی به امید شکستن حلقه انتقال ویروس کمرنگ شده است. انگار تلاش برای سلامتی، هر روز بیشتر از دیروز ما را در انزوا و تنهایی گرفتارتر میکند. آسیبهای ناشی از این انزوا و تغییرات سبک زندگی به اندازهای است که بسیاری از متخصصان علم روان معتقدند در دوران پساکرونا با مشکلات بسیار روحی و روانی مواجه خواهیم بود. اما در میان همه ناکامیها آماری هویدا میشود که نشان میدهد امید به زندگی در میان ایرانیان همچنان وجود دارد و بسیاری از ما تلاش میکنیم همچنان استوار در مسیر زندگی گام برداریم. رشد ۵ تا ۱۰ درصدی فرزندخواندگی در کشور نشان میدهد کرونا نتوانسته میل به زیستن و نیکوکاری را در میان ایرانیان کاهش دهد. سهم پایتخت، اما با وجود مشکلات بسیار اقتصادی و اجتماعی از این آمار چشمگیر است. مهمتر اینکه در این میان زنانی دیده میشوند که بدون داشتن همسر برای اخذ سرپرستی کودکان به تنهایی اقدام کردهاند. حالا و در شرایطی که گذران زندگی در سایه کرونا سختتر از گذشته شده و زن و شوهر با وجود تلاشهای بسیار بازهم در رفع نیازهای فرزندشان با کاستی مواجه میشوند، تعداد زنانی که یک تنه بار زندگی خود و فرزندخواندهشان را به دوش میکشند و بهتر از بسیاری از مادران وظیفه مادری خود را ادا میکنند نیز در حال افزایش است. طعم شیرین مادرشدن لیلی ۴۳ سال بیشتر ندارد. او معتقد است حضور بهار، سرمای اسفند ماه سال ۹۷ را برای او به گرمایی امیدبخش تبدیل کرد. باوجود اینکه تقدیر و سرنوشتش به گونهای رقم خورده که هیچگاه مادر نشود، اما همواره تمایل به محبت، عشق و پناه دادن به کودکی که طعم تلخ دوری از پدر و مادر را چشیده در وجود او غلیان میکرد. این انگیزه فردی در کنار انگیزه اجتماعی او یعنی حس نوع دوستی که در ایرانیان به وفور یافت میشود، او را روانه بهزیستی کرد. لیلی میگوید: یک سال بهصورت جدی به این موضوع فکر کردم و در نهایت تصمیم گرفتم کودکی را که سن و سال زیادی نداشته باشد به فرزندخواندگی بپذیرم تا بتوانم شخصیت او را آنگونه که با فرهنگ و قوانین زندگی من همخوانی دارد، بسازم. او تأکید میکند: در شرایط فعلی جامعه هر اقدامی با مشکلات بسیاری همراه است و فرزندپروری هم از این قاعده مستثنی نیست. مسئولیت فرزندپروری برای هر پدر و مادر مسئولیتپذیری سخت و دشوار است و در مورد افرادی مانند من همه این دشواریها بر دوش مادر است، اما شیرینیهای حضور یک کودک در خانه آنقدر زیاد است که تحمل هر سختی برای انسان ممکن میشود. لیلی با این باور که آمدن بهار، به زندگی او جهت و هدفی معنادار بخشیده، میگوید: شاید تا قبل از آمدن بهار بعد از ساعت کار برای به خانه آمدن عجله زیادی نداشتم، بیهدف در پارک قدم میزدم یا ساعتها به کتابخانه میرفتم، اما حالا نه تنها زندگی من چارچوبی مشخص یافته، بلکه برای آمدن به خانه و درآغوش گرفتن دخترم بیقرار میشوم و تمایل دارم که زودتر خود را به خانه برسانم.